طولانی ترین مصاحبه کاریام

امروز طبق معمول این چند هفته چند قرار مصاحبه ست کرده بودم و منتظر بودم. قرار ساعت ۴ عصر بود با شرکت #اینوتک، بالاخره زمانش رسید و تماس برقرار شد و دوربین برروی یک آقای جوان مو جو گندمی که نشونه اوایل دوره میانسالی ش بود باز شد. بعد از احوالپرسی های ابتدایی و مرسوم و منم از خودم گفتم، شروع کرد به سوال پرسیدن از مفاهیم گرافیک و طراحی و رابط کاربری پرسید و رسید به ساده ترین و ابتدایی ترین مفاهیم برنامه نویسی وب و کم کم رفت جلو … برام خیلی جالب بود سبک مصاحبه ش و با اینکه خیلی طول کشید ولی اصلا خسته نشدم. انگار یه نفر نشسته باشه جلوم و بگه خب بیا ببینم تعریف کن چیا یادگرفتی این یکساله ؟! کل دانسته هام به چالش کشید و فهمیدم چه مفاهیمی رو خوب یادگرفتم و از چه مفاهیم مهمی هم سرسری گذشتم.
جالب اینجا بود که با اینکه تقریبا نصف سوال ها رو نمیدونستم یا کامل جواب ندادم ولی طرف خوشش اومد و اکی رو بهم داد و مصاحبه رفت برای مرحله بعد و منابع انسانی.خلاصه در بین همه ی این مصاحبه های یکسال اخیر این مصاحبه عجیب ترین شاید نبود ولی طولانی ترین قطعا بود!